بازارهای منطقه مهمترین پتانسیل های صادراتی برای ایران هم در بخش صادرات کالا و هم صادرات خدمات فنی و مهندسی محسوب می شوند. برگزاری همایش بزرگ تجاری ایران و عراق که روز گذشته و امروز در مرکز همایش های سالن اجلاس سران اسلامی در حال برگزاری است یک ضرورت برای رشد و ارتقای توان ایران در منطقه به خصوص در بازار عراق است. در این زمینه فعالان حوزه صادراتی معتقدند چالش های مهمی در حال بروز در بازار عراق هستند که ایران باید به سرعت برای رفع آنها اقدامات لازم را به عمل بیاورد. علیرضا کلاهی رییس سندیکای صادرکنندگان برق در این رابطه در گفتگو با اگزیم نیوز با اشاره به این که ایران توانایی آن را دارد تا سالانه بیش از 10 میلیارد دلار سرمایه گذاری در ایران را به پیش ببرد معتقد است بخش های بالادستی و پایین دستی نفت و گاز، برق، توسعه زیرساخت های اقتصادی و ... همگی فرصت های مناسبی را در برابر ایران ایجاد می کند که دولت و دست اندرکاران صادراتی ایران باید برای آن اهمیت زیادی قائل شوند. مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.
آقای مهندس کلاهی! در مورد مختصات كنوني بازارهاي منطقه توضيح بفرماييد اينكه ما در منطقه در چه وضعيتي از لحاظ صادرات غير نفتي قرار داريم؟
بحث در این مورد زیاد شده است. به نظر من ما در این مسیر بيراهه رفته ايم و عملا مواد خام و انرژي را به كشورهاي ديگر صادر ميكنيم. اگر به آمار با دقت نگاه كنيم، سيمان و ميعانات گازي و پتروشيمي و فلزات پایه مواد اولیه ای هستند که صادر می کنیم. اینکه چه كالا و مصنوعات صنعتي و دارای ارزش افزوده است مورد سوال است. عمدتا كالاهايی را صادر می کنیم که به نحوی از انواع رانت از جمله انرژی یا مواد اولیه معدنی بهره مند است. بخاطر ضعف رقابت پذیری اقتصاد ایران، کالاهایی که اغلب رقابتی نیستند.
با این وضعیت صادرات، صادرات اصولی نخواهد بود. بر اساس گزارشهای مجموعه های نظارتی بين المللي اقتصادي یکی از ضعف های اقتصادهاي وابسته فسادپذير شدن است و همچنین بالا بودن مصرف انرژی از دیگر معضلات تولید ماست. ما هفتمین مصرف کننده انرژی جهان هستیم. اگر نسبت واحد انرژي به توليد ناخالص ملي را نگاه كنيم تصور می کنم ضعیف ترین امتیاز دنیا را کسب کنیم. وابسته بودن به مواد خام و اوليه عارضه هایی در پی دارد که یکی از آنها این است که علی رغم رشد اقتصادی، مشکل اشتغال و معیشت مردم حل نشده است.
با توضیحاتی که داده شد نتیجه می گیریم که صنایع ما ذاتا اشتغال زا نیستند. يك ميليون دلار سرمايه گذاري برای یک واحد صنعتی اشتغال پایینی را ایجاد می کند. با این حساب از نظر من باید طبقه سومی باز کنیم و بعد از نفت و مواد خام و پتروشیمی، بصورت جدی تولید با ارزش افزوده که از محل کار حاصل می شود و به صادرات رقابتی منجر می شود را اضافه کنیم.
اگزیم نیوز: در حوزه تخصصی شما در حال حاضر وضعیت صادرات به کشورهای منطقه به چه شکل است؟
کلاهی: در خصوص صادرات به منطقه در حوزه تخصصی خودم یعنی عراق در بخش برق باید بگویم که پتانسیل بازارعراق عجيب و غريب است. با نگاهی به اعداد و ارقام و آمارها و برنامه هایی که دولت عراق در مورد تولید 11 ميليون بشكه نفت در روز در آینده اعلام کرده، طبيعتا سرمايه گذاري در پايين دستيهاي بازار نفت و گاز عراق پتانسیل بزرگی است. پیش بینی می شود از طریق سرمایه گذاری در زير ساختهاي حمل و نقل، آب وبرق بتوانیم سهم خوبی از بازار را بگیریم. تخمین می زنم تنها در حوزه كالاي برق با یک برنامه درست، بازاری 300 تا 400 ميليارد دلاری در 15 ساله آينده در اختیار ایران خواهد بود. دلیلی هم ندارد به این هدف دست پیدا نکنیم.
به نظر من اگر بتوانيم با يك برنامه ريزي درست حداقل سی درصد از این بازار را بگیریم تحول بزرگی در صنعت ایران اتفاق خواهد افتاد که البته دلیلی هم برای عدم دست یابی به این هدف وجود ندارد. رسيدن به آمار سالي 10 ميليارد دلار كالا و خدمات با ارزش افزوده بالا واقعا اثر اهرمي بالايي در توليد ناخالص ملي خواهد داشت. گردش پول حاصل از پروژه هایی که مثلا مپنا در عراق انجام خواهد داد چرخه پولی بین کابل ساز، قرقره ساز، پلیمری ها و بسیاری از واحدهای مرتبط را به گردش در خواهد آورد و این گردش پول تاثیر بالایی در رشد توليد ناخالص ملي و اشتغال دارد.
بحث اين است كه بايد به اين جنس از صادرات توجه بيشتري شود و از آن حمايت شود و يك برنامه ريزي استراتژيك برای این منظور طراحی کنیم. من بارها در جلسات سندیکا در مورد صادرات به بازارهای منطقه به دلیل پتانسیل های موجود اعلام کرده ام که اول عراق، دوم عراق و سوم عراق. هرچند با این نظر مخالفت هایی هم شد و نظر اعضا این بود که ریسک تمرکز بر یک بازار خطرناک است از آن جهت که ما هم با بالا پايين شدن آن دچار نوسان مي شويم و از طرفي هم بايد واقعيتها را بدانيم چرا که ما چين و آمريكا نيستيم و توان صادارتمان محدود است و توانايي بازاريابي کاری هم در سطح شرکت ها و هم دولت ضعیف است. نگرانی من این است که ما با هدف مدیریت بازارهای منطقه برنامه ریزی هایی داشته باشیم که همان عراق نیز مغفول بماند.
یک نمونه جالب در این مورد شرکت کپکو کره است که شرکتی دولتی است و شبکه های انتقال برق این کشور را مدیریت می کند. در جلسه ای که با این شرکت داشتیم متوجه شدیم 25 نفر از جمله تعدادی بازاریاب را در یک دفتر بازاریابی در تهران مستقر کرده که کارهای بازاریابی را تنها در حوزه صنعت برق انجام دهد. ما چه تعداد بازاریاب را براي بازار عراق جذب و چه انرژي و هزينه ای براي اين بازار صرف كرده ايم؟ ما و عراق کشورهایی با اهمیت از نظر اقتصادی، استراتژيك، سياسي و اجتماعي هستیم که حداقل 17 قرن ارتباط نزدیک با یکدیگر داشته ایم.
اگزیم نیوز: رقبا در این بازار به چه نحوی عمل می کنند؟
عراق و ایران جزیی از یک مجموعه سیاسی بوده و اشتراکات فراوانی دارند. این امتیاز را متاسفانه دست کم گرفته ایم. بسیاری از اعراب خلیج فارس معتقدند که عراقی ها بیشتر از آن که عرب باشند ایرانی هستند. برآیند این اطلاعات نشان می دهد که ایران فرصت و پتانسيل اقتصادی بالايي درعراق دارد. بازار 10 ميليارد دلاری و حتی بالاتر صنعت برق قابل دستيابي است. در حوزه مواد غذایی نیز فضای ایده الی برای حضور صنایع ما فراهم است.
چینی ها در پاکستان و افغانستان دست به تحرکاتی زده اند. باید ببینیم تا چه اندازه می توانیم با چینی ها رقابت کنیم. چین به صورت هدفمند سرمایه گذاری کرده و جای پای خود را محکم می کند. از طرفی در آفریقا پتانسیل های خوبی وجود دارد. رشد اقتصادی در آفریقا باعث می شود بتوانیم حضور موثر و موفقی در آنجا داشته باشیم. البته شخصا اطلاعات دقیقی از بازار آفریقا ندارم و باید مطالعه بیشتری در مورد آن انجام داد.
ايران 5 الي 6 درصد مس كل دنيا را در اختیار دارد و در برترین های تولیدکننده پتروشیمی و آلومينيوم، فولاد و كابل است اما در حوزه تخصصی کابل در 3 سال گذشته صادراتی حدود 150 ميليون دلار داشته و این درحالی است که متوسط صادرات ترکیه حدود 2.2 الی 3 میلیارد دلار است بدون آن که معدن مسی در اختیار داشته باشد. ترکیه به قدری توانسته بازار را جذب کند که حتی در انگلستان هم می توانیم کابل ترکیه را بیابیم. دلیل این موضوع را می توان سیاست های اشتباه کشور ما و همچنین قرارداد ترکیه با اتحادیه اروپا دانست.
پانزده سال پیش عمان در بازار ایران تحقیقاتی را به عمل می آورد و طی چند سفری که به عمان داشتم دیدم یکی از محصولاتی که به آن تکیه کرده اند کابل عمان است. در آن زمان ما حدود 10 الی 20 کارخانه خوب داشتیم اما امروز گردش مالی كابل عمان 900 ميليون دلار است و این درحالی است که در کشور ما این رقم 100 میلیون دلار بیشتر نیست.
عمان جمعیت و دارایی های زیادی ندارد، منابع آن هم محدود است اما با برنامه ای صحیح شرایط محیطی را فراهم کرد.
خوشبختانه یک برند شناخته شده در منطقه هستیم اما متاسفانه در 6 ماه از سال با کمبود مس در کشور دچار شدیم زیرا تمام مس تولیدی را صادر كردیم، باید برنامه ریزی و مدیریت دقیقی داشته باشیم.
طی 10 سال گذشته هر نوع ظروف تفالی که خریداری می کردیم ساخت ایران بود و حدود 3 الی 4 کارخانه مخصوص این صنعت بود اما متاسفانه این کارخانه ها تعطیل شدند و دلیل آن این است که آلومینیوم در ایران گران شد و تولید کننده نمی توانست سودی از تولید آن ببرد و بازار برای چین و ترکیه باز شد.
سال 1376 ایران جزء صادر كنندگان بزرگ رب گوجه فرنگي بود و ما رب را در بستههاي 40 كيلويي به ایتالیا صادر ميكرديم و آنها هم پس از بسته بندی با برند خود به فروش می رساندند و حالا همان رب را از چین وارد می کنند و این ها در مجموع نشان از نبود استراتژي صنعتي است.
نقطه ضعف هایی در صنعت ما به وجود آمده كه آن را رقابت پذير نمی کند و دلیل آن مربوط به مدیریت خود بنگاه ها است. وقتي به گزارش های مطرح جهاني اقتصاد رجوع ميكنيم در چند امتياز خیلي ضعف داريم، يعني در حد 134 یا 135 جهاني هستیم که دلیل آن مربوط به بازار سرمايه و زنجيره تامين مالی است كه بيشترين آسيب را به صنايع با ارزش افزوده ميزند.
گاهی نرخ تامین سرمایه ایران نسبت به رقبای ترک و عربستانی ما روال خوبی را در پیش می گیرد و گاهی هم نسبت به رقبای خود 20 درصد عقب است.
پيمانكار ترك با قیمت نازل تری پروژه خطوط انتقال نيرو را از پیمانکار ایرانی می گیرد و توانمندی قبضه پروژه های انتقال نیرو را در عراق دارد. صادرات لوازم خودرو و قطعات خودرو به اتريش 10 ميليارد دلار است و اين صنعتی است که واقعا می توانیم در آن مزیت داشته باشیم البته تا زمانی كه قيمت فولاد و پليمر در ايران به این میزان است این امر ممکن نیست.
اگزیم نیوز: به نظر شما چه کارهایی را دولت نباید در حوزه تولید و صادرات انجام دهد؟
ميلياردها دلار يارانه به صنايع مادر تزريق ميشود و هيچ حساب و كتابي هم روي اين موضوع وجود ندارد كه اين صنايع چقدر ارزش خلق ميكنند، برای مثال از فولاد مبارکه گزارش هایی حاصل شده که نشان می دهد ما به التفاوت گاز مصرفي فولاد مباركه با گاز صادراتي به تركيه 2/1 ميليارد دلار در سال است و برق، آب مصرفي و سنگ آهني كه 30 درصد زير نرخ جهاني ميخرد را باید محاسبه کنیم که آیا شركت فولاد مباركه اين میزان ارزش خلق ميكند يا اینکه این نوع رانتها اثرات بعدي را به همراه داشته است؟ باید گفت که این طور شرکت ها تحت هر شرایطی سود آور هستند چرا که هیچ نوع فشاری بر نوع مدیریت این شرکت ها وجود ندارد.
در رابطه با حل مشکلات بازار سرمایه و قیمت مواد اولیه پیشنهادی به اسحاق جهانگیری فرستادم که مورد استقبال او قرار گرفت و پیشنهاد من این بود که در مقابل قیمت جهانی برای صنایع داخلی تخفیفی حدود 3 تا 5 درصد درنظر بگیرند و فروش را هم اعتباری کنند. برای مثال درباره فولاد، آلومينوم و غيره با شرايط اعتباري 3 تا 6 ماهه در اختيار صنايع كشور قرار بدهند و اين رویه به كاهش ركود داخلي كمك می کند و همچنین قيمت تمام شده را به شدت كاهش ميدهد زیرا قيمت يك بخشي از انتظار سود می باشد كه ناشي از بهره بالاي بانكي است.
رقابت پذيري صادرات در گرو عواملی چون اقدامات خلاقانه است که كاری آسان هم نیست و در مقابل ميلياردها دلار امتياز اين حداقل كاري است كه اين صنايع براي ديگر صنايع كشور ميتوانند انجام بدهند.
نظر شما